کاش زودتر فردا شب این موقع بشه
اصلا کاش میشد الان چشمامو ببندم و صب که بیدار میشدم مثلا آبان ماه بود و تکلیفم مشخص
به قول رادیو چهرازی هوای فردا بستگی به خیلی چیزا داره
شاید ابری باشه شایدم نه
پ.ن:#غرنویس
کاش زودتر فردا شب این موقع بشه
اصلا کاش میشد الان چشمامو ببندم و صب که بیدار میشدم مثلا آبان ماه بود و تکلیفم مشخص
به قول رادیو چهرازی هوای فردا بستگی به خیلی چیزا داره
شاید ابری باشه شایدم نه
پ.ن:#غرنویس
جای نبودنو مگه میشه با مسیجِ سلام خوبی دلم برات تنگ شده ، پُر کرد؟؟
وقتی نیست نیست
دوست ندارم جوابشو بدم
یا حداقل بنویسم به درک که دلت تنگه
شایدم اعصابم به خاطر صبح امروز و صبح فردا خورده 😞
لعنت به بلاتکلیفی که مغزو پریود میکنه
حوصله کلاس فردا رو هم ندارم
موسیو سه چهارروزه تلگرام انلاین نیست خدا کنه مسافرت باشه و کلاس کنسل شه
پ.ن:#غرنویس
دقیقا دو ساعت بعد نوشتن این مطلب یه مسیج برام رسید که :
بعضی وقتا درستش اینه که یه موضوعو رها کنی تا خودش حل بشه
یعنی دمت گرم که فرصت نمیدی من حتا زر بزنم سریع میبندی دهنمو
چشم
بازم چشم
سپردم خودت ببینم چی میشه
دقیقا دو ساعت بعد نوشتن این مطلب یه مسیج برام رسید که :
بعضی وقتا درستش اینه که یه موضوعو رها کنی تا خودش حل بشه
یعنی دمت گرم که فرصت نمیدی من حتا زر بزنم سریع میبندی دهنمو
چشم
بازم چشم
سپردم خودت ببینم چی میشه
بوبن جونم میفرماید
نگاهِ انسان ها از نگاه ِ گرگ ناپایدارتره
ولی اون چیزی که تو نگاه ِ انسان ها دیده میشه به مراتب از اون چیزی که تو نگاهِ انسانها دیده میشه وحشتناکتره
.
.
پ.ن: بوبن تو خیلی میفهمی لطفا نمیر تا شاید یه روز اومدم فرانسه دیدنت
مرسی، اه
از عکسای پروفایلش فقط بوی نفرت و کینه میاد !
مثلا
خیلی سخته به کسی که منفعتش نفهمیدنه چیزی رو بفهمونی
یا
بحث کردن با ادم بیشعور مثل اینه بخای نخو بکنی تو ماتحتِ یه سوزن ریز
یا
سکوت کن خدا خودش دهنشو سرویس میکنه
بابا خوب پاشو یه کلت کمری بخر برو تو مغز یارو یه گلوله خالی کن خودت داری اذیت میشی اینجوری
پ . ن: مریم جان به تو ارتباطی نداره زر نزن دخالتم نکن قضاوتم نکن
کی میخای یاد بگیری زن گنده!
کم کم داریم میرسیم به اون ساعتی که دلم میخواد پیچ و مهره ی مغزمو باز کنم بزارم رو میز بعدشم خودم راحت برم رو تخت دارز بکشم بخوابم
.
.
.
پ.ن: چقد من به باگای خلقت اشاره کنم اخه
تو به یه چی فکر میکنی و دلت میخاد ولی یه چی دیگه اتفاق میوفته
بدتر از اینم مگه داریم
اسمش چی میشه؟
جبر؟
تقدیر و سرنوشت؟
حکمت خدا؟
اسمش هر چی که باشه بازم میگم بدتر از این نداریم
اینکه یه لیوان اب دست بگیری و به کسی که داره از تشنگی هلاک میشه بگی این آبو میبینی ؟؟ ولی واست خوب نیست
میفهمه؟؟
درک میکنه؟؟
بدتر از این نیست!
کم هستن آدمایی که می‌تونی همه‌ی زندگیتو براشون تعریف کنی و اونا هم بدون قضاوت گوش بِدن، آدمایی که بشه باهاشون هیچی نگفت و همین که سلام کنی، بفهمن خوب نیستی و صبر کنن تا حرفت بیاد... آدمایی که همه‌ی تو رو
خووب می‌شناسن و حتی می‌دونن که مدلت وقتی فلان حرف رو زدی چی بوده و این حرفِ اینجا معنی‌اش چیه و یه جای دیگه و توی شرایط دیگه معنیش چی می‌تونه باشه، آدمایی که فرصت می‌دن یخت آروم آروم باز بشه ، آدمایی که می‌تونین روبروی هم بشینین و پاهاتونو دراز کنین و چایی و کیت‌کت
بخورین و حرف بزنین و حرف بزنین. از همه چیای مشترکتون،حتی اگرهمه‌ی حرفاتونو واسه هم از پشت ِ تلفن گفته باشین، شنیدن و حس کردنشون از توی چشمای هم یه مزه‌ی دیگه داره ...
کم‌اند آدمایی که...
ای بابا این قصه سرِدراز داره
بیخیال
گاهی وقتا یه چیزایی هست که هرچقدرم میخوای انکارشون کنی، ندیده بگیریشون،اصلا اونا رو نخواسته باشی ، بازم اونا از تو قوی ترن و همراهت میشن
....
همیشه ازت صبر و قدرت پذیرش خواستم واسه هر اتفاقی که برام بیوفته
حواست بهم باشه لطفا
خودمو میسپرم به آغوشت